علمي ادبي هنری تفريحي .....Scientific, literary, artistic, recreational
تاریخ : دو شنبه 20 آذر 1391
نویسنده : محمود مرادپور

از بارش مداوم باران دلم گرفت


از حال و روز فصل زمستان دلم گرفت


از خش خش عبور در اين فصل بي كسي


وقتي شكست ، برگ درختان دلم گرفت


بغضي در دل من ريشه كرد وبعد


از قارقار شوم كلاغان دلم گرفت


آدم بهشت را به بهاي كمي فروخت


از اين هبوط ساده ي انسان دلم گرفت


فهميده اند رشته ي عمرم به دست توست


وقتي كه در نبودنت انسان دلم گرفت


بر برگ برگ دفتر شعرم به ناگهان


دستي نوشت واژه ي پايان دلم گرفت


|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
موضوعات مرتبط: شعر و ادبيات , .....شعر فارسي , ,
برچسب‌ها: شعر فارسی ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 26 صفحه بعد

آخرین مطالب

/
به وبلاگ من خوش آمدید .دادن نظر را فراموش نکنید. خوش ساعات لار